بهراد بهراد ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

جیرجیرک بازیگوش

اولین سفر با قطار و رفتن به مشهد مقدس

1393/4/23 1:03
نویسنده : مامان زهرا
211 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق قشنگم الان که دارم واست مینویسم ساعت 1 نیمه شب و من وبابایی داریم فینال جام جهانی  فوتبال 2014 تو برزیل بین تیمهای آرزانتین-آلمان نگاه میکنیم خدا کنه آرزانتین ببره گلم فعلا دقیقه 70 و 0-0 مساویند نمیدونم تو فوتبالی هستی یا نه. بابات که خیلی فوتبالی منم بدم نمیاد ولی بیشتر از والیبال خوشم میاد قربونت برم مامان...بگذریم مامانم میخوام واست خاطره رفتن به مشهد تعریف کنم دی ماه امسال با حاجی و مامانی و عمو شهاب با قطار رفتیم مشهد زیارت امام رضا....

حاجی اینا روز قبلش اومدن تهران خونمون فرداش ساعت 4 بعداز ظهر بلیط قطار داشتیم ساعت 3 بابا مارو رسوند راه آهن.اولین تجربه سوار شدن قطار پسر قشنگم و اولین سفر مشهد تو سن 2سالگی.سوار قطار شدیم قطار غزال که درجه 1 بود و خیلی شیک و تمیز یه کوپه اختصاصی گرفته بودیم که درشم بستیم و خیلی راحت بود تو با تعجب به همه جا نگاه میکردی عمو شهاب رفت رو تخت بالا تو هم دنبالش رفتی کلی ذوق کرده بودی وقتی قطار راه افتاد بیشتر ذوق زده شدی طلا .یه محیط جدید و عجیب....یه سری خوراکی واسمون گذاشته بودن که کلی با اونا مشغول شدی چند بارم با حاجی و عمو رفتی فزولی کل قطار گشتی شبم شامت خوردی و با هم رفتیم رو تخت بالا و خوابیدی گلم ساعت 2 شب رسیدیم مشهد و تو بیدار شدی و حسابی بی خواب.ماشین گرفتیم و رفتیم به سمت زائرسرای بانک تجارت که  حاجی از بانک گرفته بود خیلی زود رسیدیم و رفتیم تو اتاقمون.پسرمم که خوابش حسابی رفته بود بعدکلی شیطونی کردن بعد 1 ساعت به زور خوابش برد.فردا صبح بعد خوردن صبحونه رفتیم حرم امام رضا و کلی زیارت کردیم و نماز خوندیم تو 5 روزی که اونجا بودیم هر روز حرم میرفتیم و زیارت میکردیم بعضی وقتا هم تو اذیت میکردی من نمیرفتم و میموندیم تو اتاق و حاجی اینا میرفتن بعضی وقتا هم حاجی یا عمو نگهت میداشتن من و مامانی میرفتیم خرید یا زیارت.چون اونا بودن و تو نگهداریت کمکم میکردن خیلی بهم سخت نگذشت سفر معنوی خوبی بود خوش گذشت از همه مهمتر پسرم مشتی شد مش بهراد مامان...مرثی حاجی جون که ما رو به این سفر خوب بردی..... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)