بهراد بهراد ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

جیرجیرک بازیگوش

بهراد برکت زندگی مامانی و بابایی

1391/3/27 17:44
نویسنده : مامان زهرا
181 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر شیرین مامانی....الان که شروع به نوشتن اولین مطلب تو وبلاگ کردم تو 5ماه و25 روزت پسرم.یه کم دیر شروع به نوشتن کردم گلم....اخه قبل از دنیا اومدنت تصمیم داشتم تمام لحظه های خوب با تو بودن رو تو یه دفتر خوشکل یادداشت کنم ولی یه کم تنبلی کردم تا رسید به امروز که تو نینی سایت فهمیدم که میتونم برات وبلاگ بسازم تا وقتی بزرگ شدی حوصله خوندن خاطراتت داشته باشی عشقم.قلب الان تو پسرک خوشکلم عین فرشته ها خوابیدی که من میتونم با خیال راحت بنویسم چون اگه بیدار باشی مامانی تمام وکمال باید در خدمت جیرجیرک بازیگوش باشه.چشمک مامان جونم خستت نمیکنم میخوام برات از روزی بگم که فهمیدم تو وجودم یه موجود دوست داشتنی داره زندگی میکنه.روز شنبه 9 اردیبهشت 90 ساعت 6 بعدازظهر رفتم ازمایشگاه روبروی خونمون تا جواب ازمایشم بگیرم تو خونه مهمون داشتیم (پدرجون ومادرجون با عموشهاب وشهریار )از همدان اومده بودن.بابایی هم رفته بود فشم سرکارولی همه حواسش به خونه بود.تو راه ازمایشگاه انگار بهم الهام شده بود که تو وجود داری.......وقتی جواب ازمایش دیدم که مثبت انگار همه دنیا رو بهم دادن عسل من.خندهبه اولین کسی که خبر دادم بابایی بود رو پل عابر بودم که به بابایی زنگ زدم وگفتم سلام بابایی خبر نداری من و تو 7هفته مامان بابا شدیم نمیدونستیم بابایی هم تو پوست خودش نمی گنجید گفت زودی میاد خونه.پسر گلم تو از همون روز اول که فهمیدیم وجود داری با خودت برکت اوردی همون روز صبح ما ماشینمون عوض کردیم وریو خریدیم....برکت زندگی من عاشقتم مامانی قشنگم.          

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)